درامز یا درام (به انگلیسی: Drum) که در زبان انگلیسی به معنی طبل است، در زبان فارسی معادل «Drum Kit» به معنی مجموعهای از طبلها، سنجها و گاهی دیگر سازهای کوبهای است که در کنار هم یک ساز واحد و مستقل را تشکیل میدهند. این ساز معمولاً در موسیقی جاز، راک و پاپ کاربرد دارد و به نوازنده آن درامِر میگویند.
سهتار از سازهای زهی و مضرابی موسیقی ایرانی است که آن را با ناخن انگشت اشارهٔ دست راست مینوازند. این ساز، دارای ۴ سیم از جنس فولاد و برنج است که به موازات دسته، از کاسه تا پنجه کشیده شدهاند. سهتار دارای ۲۶ پردهٔ قابل حرکت از جنس رودهی حیوانات یا ابریشم است. صدای آن ظریف و تو دماغی و تا حدودی غمگین است و وسعت صوتی آن نزدیک به ۳ اکتاو است.
سهتار پیشتر همخانواده با سازهایی چون دوتار و تنبور بوده است و امروزه به تار بسیار نزدیکتر است. در موسیقی دستگاهی ایران استفاده از سهتار بسیار رواج دارد؛ گرچه بیشتر برای تکنوازی مورد استفاده قرار میگیرد. این ساز برای هر دستگاه کوک ویژهای دارد ولی فاصلهٔ چهارم یا پنجم پایین رونده معمولا بین سیمهای اول و دوم ثابت است.
نوازندگان سهتار برای اجرای آن، در حالت نشسته روی زمین یا صندلی، کاسهٔ ساز را به صورت مورب و با زاویهٔ ۴۵ درجه روی ران راست قرار داده و با سر انگشتان دست چپ روی پردهها (دستانها) ی روی دستهٔ سهتار حرکت میکنند و با انگشت اشارهٔ دست راست خود به سیمها ضربه میرنند. معمولا برای نوازندگی فقط انگشتان اشاره، میانی، حلقه و در بعضی مواردانگشت کوچک دست چپ استفاده میشوند اما در آثار استادان، استفاده از انگشت شست برای پردهگیری روی سیم بم نیز کاربرد دارد.
در حین نوازندگی سهتار، میتوان با زخمهزدن نزدیک به خرک، صدا را کمی
سهتار در گذشته سه سیم (تار) داشته و اکنون چهار سیم دارد که سیم سوم و چهارم آن نزدیک به هم قرار دارند و همزمان نواخته میشوند و مجموعهٔ آن دو را معمولاً سیم «بم» مینامند. با گذشت زمان کسانی چون ابونصر فارابی، ابوعلی سینا، صفی الدین ارموی و از متأخران ابوالحسن خان صبا لزوم افزایش یک سیم دیگر به این ساز را درک کرده و سهتارهای امروزی دارای چهار سیم هستند (این سیم از نظر تاریخی سیم چهارم است ولی سیم سوم خوانده میشود). سیم سوم سه تار به سیم مشتاق معروف است و به روایتی از ابوالحسن صبا این سیم را نخستین بار درویشی به نام مشتاق علی شاه به این ساز افزوده است. برخی از جمله عدهای از عرفا به آن «اوتار» نیز میگویند. ساز سهتار دارای دو قسمت
سه تار دارای چهار سیم به این شرح است:تاریخچه
اجزا
شماره | جنس | رنگ | نام | قطر |
---|---|---|---|---|
سیم یکم | فولاد | سفید | «حاد» | ۲۰-۲۲ میکرون |
سیم دوم | برنز | زرد | «زیر» | ۲۲-۲۵ میکرون |
سیم سوم | فولاد | سفید | «مشتاق» یا «زنگ» | ۲۰-۲۲ میکرون |
سیم چهارم | برنز | زرد | «بم» | ۳۵-۴۰ میکرون |
- کاسه
کاسهٔ سهتار از نظر ساختاری مانند کاسهٔ عود یا تنبور بوده ولی کوچکتر از آنها و گلابیشکل است. درازای کاسه سهتار از ۲۶ تا۳۰ سانتی متر، پهنای آن به تناسب بین ۱۲ تا ۱۶ سانتی متر و ژرفایش نزدیک ۱۳ سانتی متر است و معمولاً از چوب توت یا گردو ساخته میشود. ساختار کاسه، هم میتواند یک تراش یک تکه از چوب باشد و هم از ترکهای جداگانه و به هم چسبیده ساخته شده باشد.
- صفحه
روی کاسهٔ سهتار با تختهای نازک از چوب پوشیده شده است که به آن
درازای دسته ۴۰ تا ۴۸ سانتی متر و قسمتی که گوشیها در آن تعبیه میشوند ۱۲ سانتی متر و پهنای دسته ۳ سانتی متر است. بعضی از سازندگان برای زیباتر شدن و همچنین برای افزایش عمر مفید ساز، از نوعی استخوان که معمولاً استخوان شتر است برای پوشاندن دسته استفاده میکنند. شیطانک به گوشیها میرسند. سیمگیر در بخش پایانی کاسه ساز قرار دارد و برای نگهداری سیمها استفاده میشود. در گذشته سیمگیر را بیشتر از جنس استخوان میساختند، اما امروزه نوع چوبی آن معمولتر است. شیطانک بین قسمت اصلی دسته و پنچهٔ ساز قرار میگیرد و جنس آن از استخوان و یا پلاستیک است. کاربرد شیطانک در هدایت و تقسیمبندی سیمها در قسمت بالای دسته میباشد. سیم از یک طرف به سیم گیر در انتهای کاسه و از طرف دیگر به گوشیهای کوک شونده در انتهای دسته ساز بسته میشوند. با چرخاندن گوشیها میتوان ساز را کوککرد. پردهها نخهای باریکی از جنس رودهٔ حیوانات و یا ابریشم هستند که در عرض دستهٔ سهتار به صورت سهلایی و چهارلایی بسته میشوند و وظیفهٔ تقسیمبندی فواصل موسیقایی را برعهده دارند. تعداد پردهها ۲۶ عدد است که که یکی از آنها قبل از شیطانک بسته میشود و فاصلهٔ آن با شیطانک در صدای سهتار موثر است. اغلب شنوندگان، ساز سه تار را دارای لحن و نوای غمگینی احساس میکنند، اما نوازندگان معاصر موسیقی ایرانی در تلاش برای توسعه موسیقی مدرن و نوی ایران، آثار زیبایی آفریدهاند که با حال و هوایی که تا دو دهه پیش از این ساز تصور میشد کاملاً متفاوت است. البته میبایست اشاره کرد که در سه تار نوازی مدرن تجربه استفاده از مضراب سیمی تجربهای موفق بوده و با ایجاد صدایی شفاف و کریستالی کمک شایانی به گسترش امکانات این ساز عجیب نموده است. اجرای تک سیمهایی خاص و همچنین افزایش قدرت اجرای دینامیکهای مختلف نیز از مزایای استفاده از مضراب سیمی در نوازندگی است هر چهار سیم سهتار میتوانند توسط گوشیهایی که در انتهای دسته تعبیه شده کوک شوند. بعضی اوقات برای تمرین از پایه نت لا برای کوک سیم یکم استفاده میشود چرا که صدای ساز بمتر بوده و گوش نوازنده را آزار نمیدهد. دلیل دیگر برای استفاده از نت ِ لا شلتر بودن سیمهاست و در نتیجه آسیب کمتری به سیم رسیده و آن بالا میرود؛ در عین حال که انگشتگذاری و اجرای مضراب ریز روی سیم شل آسانتر است. معمولا برای هر دستگاه کوک خاصی در نظر گرفته میشود، اما بسته به دستگاه، احساس نوازنده و تم آهنگ مورد نظر میتواند متفاوت باشد. عوض شدن کوک ساز در هر دستگاه و
نامگذاری سیمها برای کوک قراردادی است. به این معنی که لازم نیست کوک سیم همان نت دیاپازون باشد. برای مثال در حالتی که قرار باشد سیم اول روی نت دو کوک شود و سیم دوم روی نت سل، میتوان هر دو را یک پرده پایینتر آورد و سیم اول را روی نت سیبمل و سیم دوم را روی نت فا کوک کرد. در موسیقی سنتی ایران میتوان هر دستگاه را با کوکهای مختلف اجرا کرد که در اینجا متداولترین آنها معرفی میشود.صدا
سه تار دارای صدایی مخملین و ظریف بوده از آنجایی که که با کنار ناخن انگشت سبابه دست راست نواخته میشود، صدای ساز ارتباط مستقیمی با اعصاب و روان نوازنده پیدا میکند و از این رو سه تار را اغلب همدم اوقات تنهایی خواندهاند.کوک
نت پایهٔ کوک سهتار و تار معمولاً نت دو برای سیم یکم است و بقیه سیمها بر اساس سیم اول کوک میشوند. نت ِ دوی مورد استفاده در سهتار، در پیانو سی وسط (Middle C) است. نت دو در موسیقی ایرانی معمولاً نیم پرده پایینتر از نت دو در موسیقی کلاسیک، و برابر با در دیاپازون است.حالتهای مختلف کوک
حالت سیم و نوع صدا | سیم ۱ | سیم ۲ | سیم ۳ | سیم ۴ |
---|---|---|---|---|
صدای ریز با سیمهای سفت و کشیده | دو | سل | دو | دو |
سیمها دو نیمپرده بمتر کوک شوند | سیبمل | فا | سیبمل | سیبمل |
سیمها سه نیمپرده بم تر کوک شوند | لا | می | لا | لا |
به علت پایینتر بودن نت دو در موسیقی سنتی ایرانی نسبت به موسیقی کلاسیک به میزان یک پرده، کوک ِ «سی بمل، فا، سی بمل، سی بمل» همان کوک ِ «دو، سل، دو، دو» شناخته میشود. در واقع، نامگذاری این کوک (که در اینجا کوک ماهور است) به عنوان «دو، سل، دو، دو» برای راحتی کار نوازندگان و هنرجویان است تا نسبت فاصله بین نت مورد استفاده در سیم یکم تا سیم دوم را که ۵ نیم پرده است، درک کنند.
کوک شور
دستگاه شور مادر دستگاههای موسیقی ایران است و تمامی دستگاهها و آوازها (به جز دستگاه چهارگاه) از شور مشتق میشوند.
سیم ۱ | سیم ۲ | سیم ۳ | سیم ۴ | |
---|---|---|---|---|
شور سُل | دو | سل | دو | فا |
شور ر | دو | سل | ر | ر |
شور دو | دو | فا | دو | دو |
شور لا | دو | سل | لا | ر |
متعلقات شور
آوازهای ابوعطا، بیات ترک، افشاری، دشتی، بیات کرد و بیات اصفهان با اینکه از متعلقات دستگاه شور هستند، اما هر یک دارای کوک ِ جداگانهای هستند. (امروزه آواز بیات اصفهان از متعلقات دستگاه همایون خوانده میشود که در قدیم متعلق به شور بوده و ربع پرده با شور تفاوت دارد.)
- آواز ابوعطا
سیم ۱ | سیم ۲ | سیم ۳ | سیم ۴ | توضیحات | |
---|---|---|---|---|---|
ابوعطا دو | دو | سل | دو | فا | مأخوذ از شور سل |
ابوعطا سل | دو | سل | ر | ر | مأخوذ از شور ر |
ابوعطا فا | دو | فا | دو | دو | مأخوذ از شور دو |
ابوعطا ر | دو | سل | لا | ر | مأخوذ از شور لا |
- آواز بیات ترک
کوک سهتار در آواز بیات ترک به روایت احمد عبادی نوازنده سهتار به این گونه است:
نام | سیم اول | سیم دوم | سیم سوم | سیم چهارم |
---|---|---|---|---|
بیاتترک سیبمل | دو | فا | سیبمل | سیبمل |
راستکوک سیبمل | دو | سل | سیبمل | فا |
بیاتترک دو | دو | سل | دو | دو |
بیاتترک میبمل | دو | فا | میبمل | میبمل |
بیاتترک فا | دو | فا | دو | دو |
- آواز افشاری
سیم اول | سیم دوم | سیم سوم | سیم چهارم |
---|---|---|---|
دو | سل | دو | دو |
- آواز دشتی
سیم اول | سیم دوم | سیم سوم | سیم چهارم |
---|---|---|---|
دو | سل | لا | ر |
کوک همایون
کوک مورد استفاده برای دستگاه همایون دقیقا مانند کوک ِ مورد استفاده در آواز ِ ابوعطاست. در نوازندگی آواز بیات اصفهان نیز از همین کوک برای سهتار استفاده میشود.
سیم ۱ | سیم ۲ | سیم ۳ | سیم ۴ | |
---|---|---|---|---|
همایون می کرن | دو | سل | ر | ر |
همایون ر کرن | دو | سل | دو | دو |
همایون لا کرن | دو | سل | لا کرن | ر |
همایون لا کرن ۲ | دو | فا | سل | دو |
همایون سل کرن | دو | فا | سل کرن | می بمل |
کوک ماهور
کوک ِ سهتار در دستگاه ماهور به عنوان پایه شناخته میشود و در این کوک، سهتار دارای بیشترین خود است.
سیمهای سهتار برای نوازندگی دستگاه ماهور به این صورت کوک میشوند:
سیم ۱ | سیم ۲ | سیم ۳ | سیم ۴ | |
---|---|---|---|---|
ماهور ِ دو | دو | سل | دو | دو |
... | دو | فا | دو | دو |
... | دو | سل | دو | فا |
کوک راستپنجگاه
سیم ۱ | سیم ۲ | سیم ۳ | سیم ۴ | |
---|---|---|---|---|
راستپنجگاه فا | دو | فا | دو | دو |
راستپنجگاه دو | دو | سل | دو | دو |
راستپنجگاه سل | دو | سل | ر | ر |
نوازندگان سهتار
بدلیل محبوبیت این ساز، در حال حاضر نوازندگان زیادی به آن علاقه نشان دادهاند و آن را با مهارت کامل و در حد استادی مینوازند. ذکر نام همه آنها در اینجا ممکن نیست و تنها جهت ذکر نمونه به نام برخی از نوازندگان برجسته پیشکسوت و معاصر اشاره میشود.
- برخی از نوازندگان پیشین:
میرزا عبدالله، درویش خان، ابوالحسن صبا، احمد عبادی، نور علی برومند، یوسف فروتن، سعید هرمزی، عطا جنگوک، جلال ذوالفنون.
- برخی از نوازندگان کنونی:
داریوش صفوت، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، داریوش پیرنیاکان، داریوش طلایی، کیوان ساکت، مسعود شعاری، حمید متبسم، کیهان کلهر، محمد فیروزی، آریا عظیمی نژاد، کیا طبسیان، امیرحسین پورجوادی، قشنگ کامکار، بهداد بابایی.
کَمانچه یکی از سازهای ایرانی و موسیقی خاور زمین است. این ساز علاوه بر شکم، دسته و سر، در انتهای تحتانی ساز پایه نیز دارد که روی زمین یا زانوی نوازنده قرار میگیرد
تاریخچه
اولین نشانههای تاریخی در مورد کمانچه در کتاب موسیقی الکبیر اثر ابونصر فارابی در قرن چهارم هجری دیده شدهاست. او در این کتاب از کمانچه با نام عربی آن،رباب یاد میکند. کمانچه در دوران صفویه و قاجاریه جزو سازهای اصلی موسیقی ایران بودهاست. نخستین صدای ضبطشده کمانچه به اوایل قرن بیستم میلادی بر میگردد.
شکل ظاهری
شکم ساز کروی و توخالی است که مقطع نسبتا کوچکی از آن در جلو به دهانهای اختصاص یافته و روی دهانه پوست کشیده شده و بر روی پوست، خرکی تقریبا شبیه به خرک تار و نه کاملا عمود بر سیمها قرار گرفتهاست. دستهٔ ساز، لولهای تو پر است و به طور نامحسوس به شکل مخروط وارونه خراطی شدهاست. انتهای بالایی این لوله؛ توخالی و در طرف جلو شکاف دارد که نقش جعبهٔ گوشیها را مییابد. دسته فاقد پرده میباشد. سر ساز متشکل است از جعبهٔ گوشیها که در دو طرف آن هر یک دو گوشی کار گذاشته شده و یک قبه که در بالای جعبه قرار گرفتهاست. طول ساز تا سر قبه حدود ۸۰ سانتی متر است.
این ساز جز دسته سازهای زهی است. کمانچهٔ امروزی دارای ۴ سیم میباشد. کمانچه در زمان قدیم فقط سه سیم داشته و احتمالاً از زمان ورود ویولن به ایران به تقلید از آن سیم چهارم به آن افزوده شدهاست. این سیمها به موازات درازای ساز گستردگی دارد و آوای آن خیلی خوش و دلکش میباشد. این گرانبها ساز میتواند آواهای گوناکون بسیاری را برآرد. آوا دهی گسترده کمانچه این ساز را پادشاه سازها ساخته و در همنوازی بزرگترین پایه خنیاگری در خاور زمین و بویژه زادگاهش ایران است. کاسه صوتی این ساز از چوب توت است که با برشهای از عاج تزیین شدهاست.
کوک
کوک کمانچه (نسبت فاصله سیمها به یکدیگر) در دستگاههای مختلف موسیقی ایرانی تفاوت میکند. معمول ترین کوک این است که سیمهای اول و دوم نسبت به هم فاصله چهارم (یا پنجم) داشته، سیم سوم یک اکتاو بم تر از سیم اول و سیم چهارم یک اکتاو بم تر از سیم دوم میباشد. به این صورت که کوک اصلی و رایج کمانچه می لا ر سل میباشد و از جمله میتوان به کوکهای رِ لا رِ سل (برای دستگاه نوا) می لا رِ لا (برای ماهور) و می لا می لا (برای همایون،اصفهان، چهارگاه، ماهور و راستپنجگاه) اشاره کرد
طرز نواختن
نوازندهٔ ساز در حالت نشسته پایهٔ کمانچه را روی زمین (یا صندلی) یا زانو قرار میدهد. ساز در موقع اجرا کمی حول محور خود میچرخد و همین عمل تماس آرشه با سیمها را آسان تر میکند. نوازنده ساز را به طور قائم در دست چپ میگیرد و انگشتان همان دست را روی دسته میلغزاند و آرشه را با دست راست به سیمها تماس میدهد.
سنتور یکی از سازهای موسیقی ایرانی است. فرهنگ دهخدا سنتور را اینگونه بازشناخت کرده است[ «از سازهای ایرانی به شکل ذوزنقه که دارای سیمهای بسیاری است و با دو مضراب چوبی نواخته میشود. که در اصل سنتور رایج (۹ خرکی) دارای ۷۲ سیم است که به دستههای ۴ تایی و در ۱۸ دسته تقسیم میشود»
پیشینه
سنتور بر پایهٔ بررسیها و پژوهشها یکی از کهنترین سازهای گستره ایران به شمار میرود. کهنترین نشا نهای که از این ساز بر جا مانده، از سنگتراشیهای آشور و بابلیان (۵۵۹پیش از میلاد) است. در این سنگتراشیها، صف تشریفاتی که به بزرگ داشت آشور بانیپال بر پا شده تراشیده گردیده و سازی که همانندی زیادی به سنتور دستوروزی دارد، در میان آن صف دیده میشود.
(مرگ به سال ۳۴۶ ه. ق) نامدار و نویسنده نسک مروجالذهب در شرح اوضاع موسیقی در زمان ساسانیان، هنگام نام بردن از سازهای متداول موسیقی ساسانی، واژه سنتور (سنطور) را ذکر میکند. در کتب کهن و تألیفات ابونصر فارابی و ابن سینا نیز نام سنتور چند بار ذکر شدهاست.
عبدالقادر مراغهای ساز یاطوفان را معرفی کرد که شبیه سنتور دستوروزی بود با این تفاوت که برای هر آواتنها یک تار میبستند و با جابجا کردن خرکها، آن را کوک میکردند.
نام سنتور در سرودهها منوچهری نیز آمدهاست:
الگو:کبک ناقوس زن و شارک سنتور زن است فاخته نای زن بط شده تپور زنا
سنتور، سازی کاملاً ایرانی است که برخی ساخت آن را به ابونصر فارابی نسبت میدهند که مانند
برخی پژوهشگران بر این باورند که سنتور در زمانهای بسیار دور از ایران به دیگر کشورهای آسیایی رفتهاست، چنان که امروزه گونههای مشابه این ساز در عراق، ترکیه، سوریه، مصر، پاکستان، هند،تاجیکستان، چین، ویتنام، کره، اوکراین و دیگر کشورهای آسیای میانه و نیز در یونان نواخته میشود.
بر پایهٔ اسناد و مدارک، نگارگریها و مینیاتورهای سدههای پیش، آنچه که ما دستوروزه به نام سنتور در اختیار داریم در واقع سنتوری است که از نزدیک به یکصد و پنجاه سال پیش (زمان قاجار) با شکل و شمایل کنونی خود در اختیار هنرمندان این مرز و بوم قرار دارد. چنان که سنتورهای (که نخستین نمونه صوتی ساز سنتور به جا مانده از دوران قاجار متعلق به وی میباشد)، و حبیب سماعی، در ابعاد، شمار خرک و چگونگی ساخت، بسیار نزدیک به سنتور دستوروزی است.
بررسی دیرینه گردش و تحول ساز سنتور نشان میدهد که این ساز طیف گستردهای از سبکها و مکاتب گوناگون را در سدهٔ کنونی به خود اختصاص داده، به گونهای که پس از یک بررسی اجمالی، میتوان اذعان داشت حداقل ۱۵ سبک و مکتب گوناگون و فعال در این عرصه شهره ویژه و عاماند.
تگونه و جوراجوری چشمگیر مکاتب و سبکها انگیزه تگونه در آوادهی ساز، تکنیک نوازندگی و چگونگی آهنگسازی و نغمهپردازی در سطوح گوناگون بودهاست.
سنتور، یا آنچنان که استاد ابوالحسن خان صبا گاه مینوشت: سنطور، در سالهای پایانی عصر قاجار، سازی تقریباً فراموش شده و رو به نابودی بود. سازهای اصلی، تار، تنبک و کمانچه بودند و دوره قاجار، در واقع «عصر تار» بود. شمار کمی سنتور مینواختند و شمار کمتری نیز سنتور میساختند و میآموختند
گسترش در جهان
با پشتگرمی به سالگذشت آثار پیدا شده گمان این است که این ساز از کلکرو ایران به کشورهای دیگر راه یافته و نامهای گوناگونی پیدا کردهاست. سنتور با اندک تفاوتی در شکل ظاهر و با نامهای گوناگون در شرق و باختر جهان وجود دارد. این ساز را در کشور چین ، در اروپای شرقی ، در انگلستان ، در آلمان و اتریش ، در هندوستان سنتور، در کامبوج آمریکا ارمنستان و گرجستان نیز رایج هست. همچنین سنتورهای عراقی –هندی- مصری و ترکی که بعضی از آنها حدود ۳۶۰ سیم دارند.
ساختار ساز
این ساز از جعبهای ذوزنقهای شکل تشکیل شده که لبهها آن بنامند از: بلندترین ضلع، نزدیک به نوازنده و کوتاهترین ضلع و موازی با ضلعپیشی و دور از نوازنده و دو ضلع کناری با طول برابر که دو ضلعپیشی را به طور مورب قطع میکند. ارتفاع سطوح کناری ۸ تا ۱۰ سانتیمتر است.
جعبه سنتور مجوف است و تمام سطوح جعبه چوبی است.؛ دوسطح فوقانی وتحتامی به کلاف سنتور که سطح جانبی دور آن را تشکیل میدهد متصل میشوند نیروی ناشی از فشار سیمها که از طریق خرکها به صفحهٔ بالایی منتقل میشوند باعث تغییر شکل و نشست صفحه و تشدید آن در دراز مدت میشوند برای جبران این کاستی پلهایی در حعبهٔ سنتور قرار داده میشود و نیز ضخامت صفخهها باید برای بار وارده از صفحه پیشبینی گردد صفحهٔ پایینی گرجه تحت تاثیر مستقیم نیروی سیمها نیست اما واکنش آنها را از پل دریافت میکند و باید برای مقاومت دربرابر تغییر شکلها پیش بینی شود بر روی سطوح فوقانی دو ردیف (معمولاً ۹تایی)خرک چوبی قرار دارد ردیف راست نزدیکتر به کناره راست ساز است و ردیف چپ کمی بیشتر با کناره چپ فاصله دارد (فاصله میان هر خرک ردیف چپ تا کناره چپ را «» مینامند). از روی هر خرک چهار رشته سیم اکتاو نسبت به آوای بخش جلوی خرک بالاتر است). همچنین هر سیم زرد، یک اکتاو بمتر از سیم سفید بی درنگ پس از آن آوا میدهد
گذشته و امروز
ساز سنتور پیشتر با ۱۲ وتر سیم بم و ۱۲ وتر سیم زیر ساخته میشد و نامیده میشد. امروزه سنتور ۱۰ خرک و سنتور ۱۱ خرک نیز ساخته میشود. رایجترین گونه سنتور است که پر استفاده ترین نوع آن است و نتهای ردیف بر اساس آن نوشته شدهاند. در سنتور ۹ خرک، چنانچه بر اساس راست کوک تنظیم شود، به ترتیب سیمها از پایین بر مبنای می-فا-سل کوک میشوند و برای اجرای گروهی و ارکستر باره است.
سنتور کروماتیک و سنتور کروماتیک بم
به خواست تکمیل میان اصوات و نیز به قصد تأمین اصوات بم، در حدود بیست سال اخیر دو گونه سنتور با شمار زیادتر خرک ساخته شدهاند. با همان سنتور معمولی ولی دارای خرکها و اصوات کروماتیک بیشتر است. میدان آوای یک فاصله پنجم بمتر از سنتور کروماتیک است و گسترش آن سه اکتاو و نیم است. در دو گونه سنتور کروماتیک، هر صوت بدست سه رشته سیم همکوک حاصل میشود. به عبارت دیگر روی هر خرک سه سیم تکیه کردهاست. از هر دو سنتور کروماتیک و کروماتیک بم استفادههای همنوازی میشود و در کارهای جدید تکنوازی سنتورهای کروماتیک دیده میشود
نوازندگی سنتور
نوازندگی سنتور با دو چوب نازک که به آنها «مضراب» گفته میشود، انجام میشود. مضرابها در گذشته بدون
سنتور سازی است که اگر نوازنده بر آن چیره شود، میتواند با آن کارهای زیبا و ماندگاری بیافریند. این ساز به خوبی توانایی
برابر نیمهٔ زندگانی آزمون سنتورنوازان، به کوک کردن آن میگذرد. چون کوبههای مداوم مضراب روی سیمها و تاثیر گذاری نم و گرما روی چوب و سیمها کوک را به هم میزند و ۷۲ سیم باید مرتب کوک یا هم خوان شود، از این رو سنتور، سازی شناخته میشود که همراه با زیبایی، بسیاری از پیامدهای پزشکی میتواند روی آوا و کوک آن تاثیر بگذارد و حتی نوازندههای کارکشته را برای یک کوک دلخواه ناکام میگذارد
پیانو یکی از سازهای صفحهکلیددار و مشهورترین آنها است. صدای پیانو در اثر برخورد چکشهایی با سیمهای آن تولید میشود. این چکشها در اثر فشردهشدن کلیدها (
پیانو به عنوان مادر سازها و کاملترین ساز نیز شناخته میشود؛ علت نسبت دادن این لقبها به این ساز آن است که پیانو قادر است محدودهٔ بسیار گستردهای از اصوات را تولید کند در حالی که سایر سازهای اصیل موسیقی تنها بخشی از این محدودهٔ صدا را تولید میکنند. پیانو در شکل فعلیاش بیش از هفت اکتاو دارد و قادر به تولید فرکانسهایی از حدود ۲۰ تا ۵۰۰۰ هرتز میباشد، در حالی که در مقام مقایسه ساز ویولن تنها قادر به تولید کمتر از چهار اکتاو و بهترین خوانندهها تنها قادر به خواندن کمتر از سه اکتاو صدا هستند. پیانو به شکل مدرن را در سال ۱۷۰۹ میلادی در شهر پادووای ایتالیا اختراع کرد. قبل از اختراع پیانو از سازی قدیمیتر به نام «هارپسیکورد» (Harpsichord)استفاده میشد. تفاوت عمده و مهمی که پیانو با سازهای مشابه قبل از خودش داشت آن بود که در سازهای مشابه قبلی، شدت صدای حاصل از فشردهشدن یک کلاویه، مستقل از شدت ضربهٔ واردشده بر کلید، مقداری ثابت بود، اما در پیانو نوازنده قادر بود با ملایم ضربهزدن به کلیدها صدایی نرمتر ایجاد کند، یا با ضربات محکمتر صدایی درشتتر با پیانو تولید کند. همین ویژگی باعث شد که به سرعت پیانو مورد توجه قرار بگیرد. نام کامل ساز پیانو، پیانو فورته (Pianoforte) میباشد، که از دو قسمت پیانو به معنی ملایم و فورته به معنی قوی تشکیل شدهاست، و به خوبی منعکس کنندهٔ توانایی این ساز در تولید شدتهای گوناگون میباشد. پیانوهای اولیه ابعاد بزرگ، و شکل خاصی داشتند. آنچه که در اصطلاح به آن پیانوی بزرگ گفته میشود (و در ایران با نام نادرست پیانویرویال شناخته میشود) غالباً بیش از دو متر طول دارد و دارای در بزرگیاست که برای هرچهبهترشدن صدای پیانو، معمولاً در هنگام نواختن ساز این در را در وضعیت نیمهباز توسط پایهٔ کوچکی ثابت میکنند. انواع دیگر پیانو با نامهای پیانوی ایستاده یا دیواری (Stand یا Upright) پیانوی چهارگوش (Square) و غیره، ابعاد کوچکتری دارند و برای مصارف خانگی یا در اماکن عمومی طراحی شدهاند. چکشهای پیانو به واسطهٔ مجموعهای از اهرمهای ظریف به کلیدهای پیانو متصل میشوند. به مجموعهٔ این اهرمها و چکشها عملگر یا Action پیانو گفته میشود. وظیفهٔ این مجوعه افزایش شتاب چکشها در برخورد به سیمها، و کنترل عکسالعمل بازگشتی آنها پس از برخورد به سیم است. معمولاً سر چکشها توسط لایهای از نمد یا الیاف مشابه طبیعی یا مصنوعی پوشانده میشود تا کیفیت صدای پیانو را بهبود ببخشد. کیفیت صدای پیانو متأثر از عوامل دیگری نظیر کیفیت صفحهٔ صدا و غیره نیز میباشد. ۷ کلید سفید در هر اوکتاو پیانو برای ۷ نت دو ر می فا سل لا سی وجود دارد. علاوه بر این کلیدهای سفید کلیدهای سیاهرنگی هم بین بعضی از کلیدهای سفید وجود دارد. بین کلیدهای سفیدرنگ می و فا و نیز بین کلیدهای سفیدرنگ سی و دو کلید سیاهرنگ وجود ندارد. هر کلید سیاهرنگ در پیانو در حکم نت دیز برای نت مربوط به کلید سفیدرنگ سمت چپ آن (یعنی آن کلید سیاه در سمت راست آن کلید سفید قرار دارد) و در حکم نت بمول برای نت مربوط به کلید سفیدرنگ سمت راست آن (یعنی آن کلید سیاه در سمت چپ آن کلید سفید قرار دارد) است. البته پیانوهای بسیار زیادی در گذشته رایج بودهاند. برای مثال پیانوهای گنجهای، صرافی، میزی، میز منشی، دوطبقه و انواع دیگر. ولی امروزه دیگر آنها رواج ندارند و از پیانوهای پیشرفته تر استفاده میشود. پیانو توسط ضربه نوک انگشتان نواخته میشود. برای این کار دست را بلند کرده و سپس فرود آورده و با نوک انگشت مورد نظر ضربه میزنیم. مکانیسم پیانو تولید صدا میکند. بدلیل شکل مکانیسم پیانو یک پیانسیت می تواند همزمان تا ده نت را به صدا درآورد. محل قرارگیری انگشتان دو دست روی کلیدهای پیانو در نواختن آن اهمیت دارد. معمولاً در آهنگها نت اول شماره دارد که انگشت شروع کننده در نواختن آن آهنگ را مشخص میکند. در این صورت شماره یک برای انگشتهای شست دو دست است و به ترتیب سایر انگشتها شمارههای ۲ تا ۵ را خواهد داشت. شست دست راست روی چهارمین نت دوی پیانو قرار میگیرد. البته این مورد در مورد همه آهنگها عمومیت ندارد و برخی آهنگسازان نت شروع کننده در آهنگشان را شماره نمیزنند. در این صورت پیانیست باید خودش محل قرارگیری انگشتانش روی کلیدهای پیانو را با توجه به نوع نتهای موجود در آهنگ تشخیص دهد. گاهی پیانیست جای دو دستاش را روی کلیدهای پیانو با هم عوض میکند و گاهی بدون نواختن کلید پیانو با انگشتان شست دو دستش از سایر انگشتها استفاده میکند. نت نویسی پیانو در دو حامل انجام میشود. حامل بالا برای دست راست و حامل پایین برای دست چپ. معمولاً حامل بالایی را با کلید سل و حامل پایین را با کلید فای خط چهارم نشان میدهند. این دو حامل با نت دوی وسط از هم متمایز میگردند. یک نوازنده پیانو باید بتواند همزمان دو خط موسیقی را خوانده و با هر دو دست اجرا نماید.تاریخچه
نامگذاری
نحوه صدادهی
کلیدهای پیانو
انواع پیانو
نحوه نواختن پیانو
نحوه نتنویسی برای پیانو
واژه guitar در زبان انگلیسی، gitarre در آلمانی و guitare در فرانسوی همگی مشتق شده از واژه guitarra در زبان اسپانیایی هستند که آن خود از واژه قیثاره در زبان عربی اندلسی مشتق شده است. این واژه نیز خود مشتق شده از واژه لاتین cithara است که نسبت آن به واژه κιθάρα kithara در یونانی باستان میرسد. این واژه یونانی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از واژه پارسی کهن سیهتار (سهتار) آمده است.
روايت هاي متفاوتي درمورد تاريخچه گيتار وجود دارد؛ عده ای بر این عقیده اند که گیتار از مصر سرچشمه گرفته است و عده ای نیز بر این نظرند که آن از سیتارای یونانی-آشوری (Greek Assyrian Cithara) که به وسیله رومی ها به اسپانیا آورده شده گرفته شده است. گیتار نتیجه تحول اروپا است. لوت نیز خود تحول یافته عود (به عربی العود = چوب) و بربط است. گفته میشود زریاب نامی عود را به اندلس آورد و از آن پس این ساز در اسپانیا و دیگر مناطق اروپا رایج شد.
در زمان حکومت اسلام در اروپا، این ساز توسط زریاب دارابگردی و چند تن از شاگردانش به اندلس برده شد. در آن زمان به گیتار، کیتارا یا قیتارا میگفتند و نام کنونی آن برگرفته از همین نام است. در واقع وجود پسوند تار در نام گیتار میتواند موید این باشد که گیتار سازی ایرانی است.
زریاب در ابتدا در اسپانیا شروع به آموزش گیتار کرد. در آن زمان اسپانیاییها خود سبکی غنی بنام فلامنکو داشتند که با سازهایی از جمله کاستانت، کاخون با همراهی پالماس، بایلا (رقص فلامنکو) و کانته (آواز فلامنکو) نواخته میشد.
جد بزرگ تمام سازهایی که ما به عنوان کوردوفون از آنها یاد کردیم یک کمان موسیقی است که تنها یک سیم ساده به دو سر آن متصل بوده است که با کشیدن و رها کردن سیم صدایی در کمان ایجاد می شده و این صدا به وسیله یک تقویت کننده صوت که به آن متصل بوده تقویت می شده است. ازآنجاکه این سیم تنها یک صدای ساده ایجاد می کرده برای داشتن چندین صدا ابتدا یک سیم دیگر و سپس چندین سیم به اندازه های کوتاه تر به کمان بسته شده و از این طریق چندین صدا تولید گردیده است. ازدیاد این سیم ها و افزوده شدن یک جعبه تشدید صوت منجر به اختراع چنگ کمانی (Harp Arquee) گردید. سپس سازی متشکل از مجموعه ای از سیم ها به نام لیر ظهور کرد که در آن سیم هایی به طول مساوی کار گذاشته شده بود. یونانی ها دو نوع لیر داشتند، یکی به نام لیرا و دیگری به نام کیتارا؛ کیتارا به وسیله رومی ها تغییرشکل یافت؛ نام گیتار نیز از همین کلمه گرفته شده است. بعدها رومی ها برای نخستین بار سازهایی چون سیتارا، پاندورا Pandora و فیدیکولا Fidicula را نواختند و از این راه آلات کوردوفن در تمام اروپا رواج یافت؛ درواقع نخستین گیتارهای واقعی در آغاز دوره رنسانس به ظهور رسید؛ این گیتارها به دلیل داشتن بدنه ای باریک و شکلی مدور متمایز بودند. به تدریج در قرن های چهارده و پانزده پسوندهای موریسکا و لاتینا حذف شد و در سراسر اروپا آلات موسیقی خانواده گیتار با اسم هایی از قبیل: گیتارا، گیترنه، گیترن (Giteren)(سازی سیمی مفتولی و منسوخ شده شبیه به گیتار که به زبان فرانسوی گیترنه و به زبان اسپانیایی گیتارا گفته می شد) و شیتارا معین شدند. در همان زمان گروه زیادی از سازهای خانواده کوردوفن، با اسم هایی از قبیل: ویهوئلا (Vihuela) در اسپانیا و ویولا (Viola) در ایتالیا خوانده می شدند، كه بعضی از این سازها با آرشه (de arco)، بعضی با مضراب (de penola) و بعضی دیکر هم با انگشت (de mano) نواخته می شدند. بعدها از ویهوئلای انگشتی (Vihuela de mano ) نوعی گیتار به وجود مي آيد. درطی قرن های چهارده و پانزده در شکل گیتار و ویهوئلاي انگشتي تغییرات قابل توجه ای به وجود مي آيد، به تدریج در پهلوهای آنها فرورفتگی ایجاد مي شود و در قرن شانزده هر دو ساز آشکارا شبیه گیتار مي شوند. در قرن شانزده این دو ساز در اسپانیا بسیار رایج بودند و نوازندگی با انگشت به حدی عمومیت پیدا کرد که پسوند انگشت (de mano) در این کشور به کلی از اسم این سازها حذف شد. از آن پس گیتار بدنه ای بزرگ تر و شکلی مدورتر به خود گرفت.
اجزای گیتار
همان طور که در عکس ملاحظه میکنید، گونههای مختلف گیتار ممکن است شامل اجزای متفاوتی باشند، یا شکل اجزا یا جنس آنها با هم فرق داشته باشند. اما نهایتا اجزای موجود در همهٔ انواع گیتارها همینها هستند.
- سردسته
- خرک
- گوشیها (برای کوک کردن ساز)
- فرت (Fret)
- Truss Rod (پیچی که برای تنظیم انحنای دسته به کار میرود)
-
- دسته
- پاشنه (اتصال بدنه با دسته)
- بدنه
- پیکاپها (pickups)
- قسمتهای مربوط به مدار الکتریکی (تنظیمات )
- خرک پایینی (Bridge)
- صفحه پیک گارد (گاهی برای مخفی کردن مدارها و گاهی صرفا برای جلوگیری از خشدار شدن رنگ بدنه در اثر برخورد پیک به مرور زمان)
- صفحهٔ پشتی
- صفحهٔ جلویی
- قسمتهای جانبی
- سوراخ صدا (معمولا دارای تزییناتی به نام rosset)
- سیمها
- saddle (تنظیمکننده ارتفاع هر سیم)
- فرت بورد (چوبی که فرتها روی آن کوبیده شدهاند)
انواع گیتار
گیتارها را به شیوههای مختلفی میتوان دسته بندی کرد. در این بین اگر بخواهیم از لحاظ صوتی آنها را دسته بندی کنیم، که مسلما برای یک ابزار موسیقی مناسبترین روش خواهد بود. از آن جایی که نحوه تولید صدای آکوستیک در گیتار ارتباط تنگاتنگی با نوع بدنه آن دارد، ناچار به استفاده از دسته بندی بدنه خواهیم بود:
گیتار با بدنه چوبی توخالی
انواع گیتارهای آکوستیک
گیتار آکوستیک گیتاری است که وسیلهای جز بدنه آن صدای سیمها را تقویت نمیکند، صدای سیمها تنها در بدنهٔ چوبی توخالی آن تقویت مي شود و به گوش میرسد. این نوع از گیتار معمولاً شش سیم فلزی دارند که ضخامت آنها از زیرترین سیم تا بمترین سیم به طور معمول بین ۱۳ تا ۵۶ هزارم اینچ میباشد. بدنه از اتصال صفحه چوبی پشتی، صفحه چوبی جلویی، و دو قسمت چوبی انحنادار کناری ساخته میشود، که صفحهٔ بالایی معمولاً دارای سوراخ یا سوراخهای بزرگی است که به واسطه شکل و محل قرار گرفتنشان میتوانند ویژگیهای آکوستیکی خاصی به ساز بدهند.
گونهٔ اسپانیایی گیتار آکوستیک با عنوان گیتار فلامنکو شناخته میشود. که نامش را از سبک زیبای فلامنکو به ارث بردهاست. گیتار زمانی وارد موسیقی فلامنکو شد که اسپانیاییها فلامنکو را با سازهای دیگری مینواختند. پس از آن گیتار به شدت بر این موسیقی تاثیر گذاشت و هم اکنون کاملا به آن وابستهاست.
انواع گیتارهای کلاسیک
اصولا باید گفت گیتار کلاسیک نوعی گیتار آکوستیک است. چون صدای آن بدون واسطه شنیده میشود. اما این نوع گیتار کمی با گیتارهایی که با عنوان گیتار آکوستیک شناخته میشوند تفاوت دارد. بدنه آن کمی کوچکتر بوده و در آن به جای سیمهای فلزی از سه سیم نایلونی و سه سیم فلز تنیده شده به دور ابریشم استفاده میشود، که به آن صدای نرم و آرامی میدهد. این ساز نسبت به سازهای دیگر ارکستر و نیز گیتار آکوستیک صدای کمتری دارد و تنها يك سبک مشخص از موسیقی را ارائه می دهد.
گیتار کلاسیک خود از گیتار فلامنکو که اسپانیاییها آن را به کار میبردهاند مشتق گشتهاست . بین گیتار کلاسیک و گیتار فلامنکو تفاوت نا چیزی وجود دارد، معمولاً گیتار کلاسیک از چوبهایی که رنگ قهوهای تیره دارتد ساخته میشود و گیتارهای با چوبهای زرد و روشن تر از آن گیتارهای فلامنکو هستند . اسپانیاییها از ساز گیتار برای نواختن موسیقی خودشان یعنی فلامنکو استفاده میکردهاند که بعدها با شروع دوران کلاسیک در موسیقی اروپا عدهای از این ساز برای نواختن قطعات موسیقی کلاسیک استفاده کردند .
انواع گیتارهای الکتروآکوستیک[ویرایش]
از لحاظ ظاهر نتوان تفاوت چندانی بین یک گیتار الکتروآکوستیک با یک گیتار آکوستیک پیدا کرد. اما از لحاظ صوتی گیتار الکتروآکوستیک روند الکتریکی را پیش میگیرد، بدین صورت که صدا توسط پیکاپ به شکل سیگنال الکتریکی درآمده، که بعد از طی کردن مسیرها و برخی ادوات الکتریکی، به وسیله آمپلی فایر تقویت میشود و سر انجام از طریق اسپیکرهای آمپلی فایر به گوش میرسد.
اگر تنظیمات خیلی خاصی برای آمپلی فایر (و افکت یا افکتها) نداشته باشیم، صدای این نوع گیتار با گیتار آکوستیک تفاوتی نخواهد داشت، با این تفاوت که حالا صدا تا حدود زیادی تحت کنترل میباشد. نوازنده بدون آنکه مجبور به تعویض ساز برای پیدا کردن صدای مورد نظرش باشد میتواند از طریق تنظیم اکولایزری که روی گیتار قرار دارد حالت صدا را تغییر دهد و با صدایی که مورد نظرش است نوازندگی کند.
- انواع رزوناتور
گیتارها را از جنبههای دیگری هم میتوان دسته بندی کرد:
- از نظر طول گام دسته (Scale Size):
- تنور (با گام دسته در حدود ۲۱ تا ۲۳ اینچ)
- معمولی (با گام دسته در حدود ۲۴ تا ۲۵٫۵ اینچ)
- باریتون (با گام دسته در حدود ۲۶ تا ۲۸ اینچ)
- بیس (با گام دسته در حدود ۳۰ تا ۳۶ اینچ)
- از نظر تعداد و جنس سیمها:
- چهار و پنج سیم (معمول در انواع گیتاربیس)
- شش سیم (معمول در انواع گیتار و گاهی در گیتاربیس)
- از جنس فلز (معمول در انواع گیتار آکوستیک)
- از جنس نایلون (معمول در انواع گیتار کلاسیک)
- هفت و هشت سیم (گاهی در انواع گیتار الکتریک)
- دوازده سیم به صورت شش سیم دوبله (گاهی در انواع گیتار الکتریک)
تاریخچه ویولن در اروپا به قرن ۹ میلادی باز میگردد.بسیاری معتقدند که ویولن نمونه تکمیل شده ساز رباب است. رباب سازی است که بعدها وقتی به اروپا آورده شد و تغییراتی در آن بوجود آمد به نام ربک در اروپا شهرت گرفت. برخی بر این باورند که ساز ویلن متعلق به یک امپراطوری هند در حدود ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد بودهاست و برخی دیگر ریشه ان را در افریقا و حتی کشورهای عربی میدانند. فرمهای اولیه دارای سوراخی بودند که بر روی ساز قرار داشت اما بعدها این سوراخ از بدنه سازها حذف شدند و این ساز با چهار سیم سر اغاز ساز ویلن تکامل یافته در سالهای اینده شد. در اروپا از قرن ۱۱ به بعد ساز ویلن به صورت تکامل یافته دیده میشود. برخی ایرانیان بر این باورند که این ساز از ساز ایرانی کمانچه مشتق شده است.
سازندگان
از اولین سازندگان ویولن میتوان به ایتالیایی نام برد، که در برخی موارد وی را مخترع این ساز میدانند. از شاگردان مشهور گاسپارو برتولونی بود که او هم بهترین سازنده ویولن در سطح جهان یعنی آنتونیو استرادیواری ایتالیایی را پرورش داد. تا کنون کسی در جهان پیدا نشده که نه تنها بتواند هنر او را تکمیل نماید بلکه قادر نبوده ویولنی بسازد که از حیث زیبایی و صوت بتواند با ویولنهای آنتونیو استرادیواریوس برابری نماید.
تاکنون بیش از سه سده از اختراع اولین نمونه ویولن توسط گاسپارو برتولونی میگذرد و در این مدت با وجودی که کشفیات جدیدی در علوم فیزیک و شیمی نمودهاند نه تنها نتوانستهاند در ساختمان ویولن تغییری بدهند بلکه از رموز کار سازندگان قدیم نیز چیزی درک نکردهاند.
بخشهای ویولن
این ساز از ۵۸ قطعه مختلف ساخته میشود.وزن آن در حدود ۴۰۰ گرم میباشد.
ویلن از بخشهای زیر تشکیل شدهاست :
- آرشه: یا کمان ترکهای چوبی است که رشتههای موی دم اسب در طول آن کشیده شده و به دو سر آن ثابت شدهاست.
- (جعبه ریزونانس): جعبهای است که از سه بخش صفحه روئی، صفحه زیرین و زوارهای دور تشکیل شدهاست. گریف، خرک و سیم گیر در این ساز از جنس چوب آبنوس (به دلیل استحکام بیشتر)می باشد.
- دسته یا گردن: در واقع دنباله چوب آبنوس تکیه سیم هاست که محل انگشت گذاری نوازنده در قسمت بالای آن قرار دارد. نوازنده ویولن قادر است در تمام طول چوب آبنوس انگشت گذاری کند.انتهای دسته به جعبه کوچکی () ختم میشود که سیمها در درون آن به دور
- خرک: پلیست بین سیمها و جعبه طنینی. نقش خرک تقسیم راه سیمها، نگه داشتن سیمها با ارتفاع خاص برای عبور بر روی جعبه طنینی و انتقال ارتعاشات سیمها به جعبه طنینی. در داخل جعبه طنینی استوانه چوبی کوچکی قرار دارد (تقریباً در زیر محلی که خرک قرار دارد)، که نقش آن انتقال ارتعاشات به صفحه زیرین ساز و مانعی در جهت عدم شکسته شدن صفحه روئی ساز از فشار سیمها و خرک.
- گریف: از آبنوس ساخته شده و در طول دسته ویلن چسبیدهاست و تا میانهٔ جعبهٔ ساز ادامه دارد. گریف بخشی است که نوازنده با انگشت خود سیم را به آن میچسباند و به این ترتیب طول سیم را کوتاه میکند و نتهای مختلف را مینوازد.
- سیم گیر: از آبنوس ساخته شده و در فاصله اندکی از خرک تا آخر تنه ویولن کشیده شدهاست. با زهی از جنس روده یا پلاستیک یا سیم به دکمهای که در قسمت پائین جدار تعبیه شده بند میشود.
- سیمها: سیمها از جعبه کوچک سر ساز آغاز شده در طول چوب آبنوس تکیهگاه سیمها ادامه یافته، از روی خرک عبور کرده و در سیمگیر مهار میشوند. سیمهای ویولن قبلا از روده گوسفند (زه) ساخته میشد. امروزه در سیمهای بمتر، روی روده سیم فلزی نازکی میپیچند و در سیمهای زیرتر از مفتول فلزی تنها استفاده میشود.
نقش این ساز چه در ارکسترها، به صورت گروه نوازی و چه در ارکستر مجلسی و ختی بصورت ایتالیا هستند. نخستین ویولن حقیقی را ساخت، اما معروفترین ویولنها در شهر کرمونا ساخته شدند. و فرزندش و شاگردش آنتونیو استرادیواری، بهترین ویولنهای دنیا را تاکنون ساختهاند.
نوازندگی ویولون
نقش این ساز چه در ارکستر بزرگ چه به طور جمعی و انفرادی بسیار پر اهمیت است. وجهه جهانی ویولن را میتوان در سازگاری آن با فرهنگهای مختلف و حضور این ساز در موسیقی ملل مختلف دید.
محل قرار گرفتن ویلن بر روی سطح شانه و در نزدیکی گردن نوازندهاست
چنگ گونهای ساز زهی باستانی است. در کنار ساز رود (عود) از مشهورترین سازهای ایران باستان به شمار میآمده است. در ادبیات پارسی بسیار از این ساز یاد شده است و سیارهٔ زهره را چنگزن دانستهاند. در مهری گلین که در بین سالهای 1961تا 1966 توسط هلن جی کانتر و پناس پی دلو گاز دو باستان شناس امریکایی در چغامیش خوزستان یافته شد و مربوط به هزاره چهارم قبل از میلادودوران عیلامیان می باشد یک نوازنده چنگ منحنی را نشان می دهد .این چنگ 6 رشته دارد.
«ماخنیاگرانی در "ایلام" و در سده 27 پیش از میلاد و از زمان پادشاهی "پوزوز این شوشیناک" در شوش میشناسیم. از همین گاه، مُهر و نشانه هایی در دست است که نشان میدهند، خنیاگران بسیاری در ایران میزیستند. در این هنگام، نواختن چنگ بسیار گسترش داشته است و این ساز از سازهای ایرانیان است. با یافتن یک کنده کاری در ایلام بازهم آگاهی داریم که خنیاگران ایرانی؛ دَف را همراه چنگ مینواختند. باید افزود که از این نمونه ها در سراسر ایران بسیار دیده شده است. میان رودخانه های "کرخه و کارون" سیمای دسته ای رامشگر (سده 7 یا 8 پیش ازمیلاد) در یک کنده کاری بر روی سنگ دیده میشود که 3 تن خنیاگر در آنجا به نواختن "چنگ و تبل" سرگرم هستند.
و باز در ایذه مالمیر چنگ نوازانی را می بینیم که دو نوع چنگ را در دست دارند و پیشاپیش هانی و همسرش برای اجرای یک مراسم عبادی در حال نوازندگی هستند این دو نوازنده چنگ نام خود را نیز با خط میخی ایلامی نگاشتهاند . چنگ در این دوران 13 رشته دارد.نقشبرجستههای طاق بستان نوازندگان چنگ را نشان میدهد که در قایق برای شاه ساسانی که به شکارگاه آمده چنگ مینوازند. در آثار طاق بستان در یک قایق 5 نوازنده چنگ منقش شده است . و در یک قایق که پادشاه در حال شکار است یک نوازنده به احتمال قوی باربد می باشد،در حال نوازنده گی است . چنگ در این زمان از 7 رشته تا 11 رشته مشاهده می شود .به مرور زمان همچون بسیاری از سازهای دیگر مهجور و فراموش شده است.البته چنگ تا دوران صفویه موجود بوده است.
انواع ساز چنگ در قرنهای مختلف در ایران یافت شده است از جمله چنگ منحنی مربوط به قرن هفتم هجری قمری از صفیالدین عبدالمؤمن اُرُمَوی (ارومیهای). تصویر چنگ در تمام آثار باستانی ایران از دوران هخامنشیان گرفته تا سلوکیان دیده می شود.
ساز چنگ در ایران دارای چهار رشته سیم بوده است که در دورهٔ ساسانیان به ۱۱ رشته میرسد و در دوران اسلامی تا ۳۵ رشته هم میرسد. پیدایش چنگ از پیدایش کمان نشأت گرفته است، در اثر تیراندازی زه مرتعش میشد و صدای کمی به گوش میرسید. چنگهای اولیه شبیه کمانی از نی و چوب بوده که زهی میان آن کشیده شده است.
انواع ساز چنگ یا "هارپ" به چهار دستهٔ کلی چنگ ارکستری، چنگ سنتی، چنگ باستانی و چنگ تزیینی تقسیم میشود که خود از لحاظ شکل ظاهری به ۱۷ نوع الگو و فرم چنگ تقسیم میشود از جمله "چنگ زاویهدار، چنگ منحنی، چنگ ون وچنگ کندوگ و چنگ ون کنار ساسانی و چنگ لیر (چنگی در یونان که به شکل U است)می شود یاد کرد".
ساز چنگ به عنوان قدیمیترین ساز سیمی جهان مربوط به ششهزار سال پیش در خوزستان ایران یافت شده است، اما اکنون در میان اسامی چنگنوازان مشهور جهان که در ویکیپدیا آمده نامی از چنگنوازان ایرانی نیست. در ایران، تعداد چنگنوازان بسیار معدود است و شاید فقط یک چنگنواز باشد که به اجرای برنامه و کنسرت می پردازد. "عبدالعلی باقری نژاد"، استادکار ساخت آلات موسیقی و احیاگر چنگ ایرانی به گفتهٔ خودش تنها خانواده چنگ نواز ایرانی است که به صورت گروهی برنامه اجرا میکند.او به همراه همسر و دو فرزندش تا کنون در ایران چهار کنسرت پژوهشی برای معرفی این ساز باستانی انجام داده است . وی با تاسیس آموزشگاه چنگ نوازان اولین آموزشگاه چنگ را درایران دائر نموده است و هم اکنون دهها هنرجوی چنگ نوازی دارد.وی با تلاش فراوان توانسته است ردیف نوازی ایرانی را با این ساز به هنر جویان خود بیاموزد .وی معتقد است که طی این 17 سال تحقیق در مورد ساز چنگ هنوز در اول راه است.عبدالعلی باقری نژاد
گرچه اروپاییان مدعی ابداع چنگهای پدالی هستند و ادعا میکنند این چنگها در قرن ۱۸ میلادی در آلمان پایهگذاری شده اما همین چنگها نیز بر اساس چنگهای زاویهدار شرقی ساخته شده است.
چنگ، سازی رشتهای است که با انگشت نواخته میشود که تکنیک نوازندگی در جهان هشتانگشتی است اما تکنیک نوازندگی در ایران طبق اطلاعات استخراجشده از مستندات باستانی، دهانگشتی است.
ساز چنگ غالباً از چوبهای گردو و افرا ساخته می شود. چنگهای بزرگ را در ایران اشتباهاً "هارپ" میگویند در حالی که در جهان به هر نمونه از چنگ، "هارپ" می گویند. قیمت چنگها از ۴۵۰ هزار تومان تا مدلهای پدالی که قیمت آن به ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان میرسد، متغیر است این گرانی قیمت به خاطر ساختمان پیچیده و ساختن دشوار آن است.
آخرین چنگنواز ایرانی در دوران صفویه به نام "سلطان محمد چنگی" بوده است و اکنون چنگنواز استاد و ماهری در ایران وجود ندارد. اخیراً کوششهایی در راستای بازسازی این ساز صورت گرفته است. ، و در ایران و (Fikret Karakaya) در ترکیه، نمونههایی از این ساز را بازسازی نمودهاند.
نام : مریم
نام خانوادگی: احمدی
مدرس ساز: سنتور
متولد :1361
از سال 1380 موسیقی را در دانشکده کشاورزی آغاز کرده و بعد از دو سال برای اولین بار در رادیو البرز در برنامه زنده در مراسم نیمه شعبان اجرا کرده است.
در باغ عقیق ، مهندس زراعی چند اجرا داشته است.
بعد از چهار سال در دانشکده مشغول تدریس شده و همزمان در آموزشگاه رهام نو (چنگ) آموزشگاه نقشین و همچنین دانشگاه خوارزمی تدرسی کرده که در سال 90 اجراهایی در دانشگاه خوارزمی داشته است.
تدریس را از سال 1385 آغاز کرده و هنرجوی استادان زاهدی ،مومنیان و یکسال نزد پشنک کامکار بوده است.
نام: علیرضا
نامخانوادگی: مقراضی
مدرس ساز: کمانچه و ویولن سنتی
١٣٨٨تا حال حاضر همکاری بعنوان مدرس موسیقی در آموزشگاههای آزاد هنری تدریس موسیقی در دانشگاه تربیت معلم تهران
۱۳۹۱ شرکت در مسترکلاسهای استاد اردشیر کامکار
١٣٩٠ شرکت دربخش رقابتی جشنواره موسیقی فجربا گروه موسیقی عرفان کهن
اجرا همراه با ارکستر ملی البرز در بخش جنبی جشنواره موسیقی فجر
همکاری با صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و ساخت موسیقی فیلم
١٣٨٩ شرکت در جشنواره موسیقی بومی و محلی همراه با گروه نوای کهن
١٣٨٨ همکاری و اجراهای متعدد همراه با ارکستر نوای مهر
همکاری و اجرا با ارکستر کیش مهر
١٣٨٦ پذیرفته شدن در ششمین جشنواره موسیقی جوان در گرایش نوازندگی
١٣٨٠ شروع فراگیری ویلن و کمانچه نزد استاد شاهرخ غزنینی از دیگر فعالیتها میتوان به اجراهای صحنه ای متعدد در تهران و شهرستان ها و همچنین همکاری با شبکه های مختلف رادیویی و ..... نام برد
.: Weblog Themes By Pichak :.